ما و عینک سیاسی/ این ره که تو میروی به ترکستان است!
/عباس علیپور-مدیرمسئول/
۱-عجیب جماعتی هستیم ما! به راحتی آب خوردن حکم میدهیم و قضاوت میکنیم! ما جماعت و مردمی که منتسب و پایبند به دین و فرهنگی هستیم که قضاوت عجولانه و حکم دادن بر اساس ناآگاهی را مذموم شمرده است. حدیث قابل تاملی از امام صادق(ع) داریم که قاضیان را به چهار گروه تقسیم میکند که سه گروه آنها در آتشاند و نتیجه کارشان جز تباهی نیست: «آنکه دانسته حکم ناحق صادر کند، آنکه که ندانسته (و بى اطلاع) حکم ناحق دهد و البته آنکه ندانسته، حکم درست و حق صادر کند!» نتیجه کار همه اینها جز خسران و تباهی نیست. حالا این حکم عقلانی را با راه و روش خودمان بسنجیم و ببینیم در مناسبات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی رویکردهای مذهبیمان کجای کار ایستادهایم! آنچه از ظاهر امر پیداست، همان تلنگر شیخ اجل، سعدی شیرازی است: کین ره که تو میروی به ترکستان است!
۲-وقتی این عطش سیری ناپذیرمان برای «قضاوت کردن» را بگذاریم کنار اختراعی شگرف از جماعتِ سیاست زده (اختراعی به نام عینک سیاسی!)، حاصل کار میشود یکی از خطرناکترین سلاحهای دستسازِ بشر! مثال زیاد است برای پرداختن به ماجرای عینک سیاسی. اما بیایید از همین آخرین و کم اهمیت ترینِ آن شروع کنیم [کم اهمیتترین در مناسبات سیاسی البته]؛ کسب نخل طلای بهترین بازیگر مرد توسط بازیگر خوب کشورمان، شهاب حسینی و نخل طلای بهترین فیلمنامه برای فیلم «فروشنده»، که مثل بسیاری از رویدادها و اتفاقهای پیرامونمان در سالهای اخیر (از برجام بگیرید تا انتخابات و حتی قیمت مرغ!) محلی شده است برای نزاعهای بیپایان و قضاوتهای عجولانه و حکمهای من درآوردی! به این موضوع به عنوان نمونهای از خروار خروار جدالها و قضاوتهایی میپردازیم که اگر پای «عینک سیاسی» در میان نبود، میشد طور دیگری هم با آن برخورد کرد. در اینکه در تصمیمگیریهای جشنوارههایی مثل «کن»، معمولا رگههایی ناپیدا از سوگیریهای فراسینمایی هم دخیل است تردیدی نیست. عجیب اما اینجاست که بسیاری از افراد و طیفهای سیاسی و فرهنگی در حالی علیه این فیلم و بازیگر برگزیده نخل طلا موضعگیری کردهاند که اساسا این فیلم، هنوز در کشورمان به نمایش در نیامده و جز معدود منتقدین سینمایی، اجالتا کسی از کم و کیف آن خبر ندارد! بله! این هم از عجایب روزگار ماست و صدالبته معجزه «عینک سیاسی»! عینکی که از پشت آن نخل طلای شهاب حسینی که جای خود دارد، منافع ملی و اصول اخلاقی و اعتقادی و انسانی هم به رنگ دیگری دیده میشود!
-۳برویم سراغ اصل ماجرا! اینکه خطر «عینک سیاسی» را باید جدی گرفت. عینکی که نه تنها به رقیب سیاسی رحم نمیکند که همه مناسبات ملی، اخلاقی و انسانی را هم از دَم تیغِ خود میگذراند و عالَم و آدم و دوست و دشمن را همرنگ میکند! بی هیچ ملاحظهای و به دور از ذرهای تدبیر و دوراندیشی! عینکی که حتی مذهب و احکام دین از پشت آن خاکستری و سیاه میشود و برای مثال، حماقت و دست و پا زدنِ یک فردِ فراری و خارج نشین برای دیده شدن – با توسل به هتک حرمتِ حضرت اباعبدالله(ع) – هم وصلهای میشود برای چسباندنِ بیربطش به رقیب سیاسی!
۴-یک پیشنهاد برادرانه! دور از جان(!)احیانا اگر عینک سیاسی به چشم دارید، برای چند لحظه آن را بردارید و دوباره این یادداشت را بخوانید! لااقل همین یک خطش را: «خطر عینک سیاسی را جدی بگیرید!»