چمران کسی که از “چ “هم نشد او را بشناسیم

چمران کسی که از "چ "هم نشد او را بشناسیم 
وقتی دست نوشته هایش را می خوانی بی شک گمان می بری عارفی سالک سال ها در کنج خانه نشسته و سیر الی الله کرده است. 
 
اما حضورش در لبنان تو را از این پندار بیرون می آورد و با خود می اندیشی او را به لبنان چه کار. در لبنان هم سراغ اورا از یتیم خانه می توانستی بگیری. و این یتیم نواز دلسوز به جنگ که می رسد منجی شهری می شود که حتی با مردمانش زبان مشترک ندارد. نخبه است اما علم او را به زمین ندوخته ،عارف است اما آسمان او را از زمین جدا نکرده.
 
چمران در هر مقطعی از زندگی خود درست آنجائی بود که باید. و هر فصل زندگیش با فصل های دیگرش متفاوت.
 
چمران نشان داد انسان بی نهایت است و برای این بی نهایت، حد نهایتی وجود ندارد.
 
او عاشق می شود و عشق را تا سر حد آن به کمال می رساند. عارف می شود و عرفان را در دریچه ای نو می گشاید و می جنگد و تعریفی نو از جنگ وارد ادبیات جهان می کند و جنگ را هم زیبا تعبیر می کند 
چون عشق ،عرفان و چون چمران.
 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا