جدایی انگلستان، با اقتصاد ایران چه میکند؟
به گزارش پایگاه خبری شورا آنلاین در این دو روز اطلاعات زیادى در مورد آثار جدایى انگلستان از اتحادیه اروپا مطرح شده و به طور گستردهاى در شبکههاى اجتماعى دست به دست شده است؛ ولى در مورد اثرگذارى این اتفاق مهم بر اقتصاد ایران و یادگیرىهاى ما از این اتفاق کمتر بحث شده است. این یادداشت به همین مساله مىپردازد.
یافتهها و آثار این اتفاق بر اقتصاد ایران به شرح زیر است:
١- این اتفاق نشان داد که هسته اصلى اقتصاد جهانى بازارهاى مالى است که به صورت بسیار گسترده و به صورت الکترونیکى و عمدتا با گستردگى جهانى شکل گرفته است. بنابراین پیشرو اقتصاد جهانى این بازارها هستند، نه بازارهاى واقعى. به همین دلیل است که نوسانات بازارها هر چه به زمان حال نزدیکتر مىشود داراى دامنه گستردهترى است، چون پوشش بازارهاى مالى بسیار وسیعتر شده است.
نوسان شدید بازارهاى مالى و تغییرات یورو ، پوند و ین در روز پنجشنبه ٢٣ ژوئن نمونه این نوسانات گسترده بود. در نتیجه دور ماندن از این بازارها به نوعى توسعهنیافتگى کشور را نشان میدهد. گسترده کردن بازارهاى مالى و ارتباط این بازارها با شبکههاى جهانى از الزامات رشد پایدار در کشور است.
٢- این اتفاق نشان داد که مسألهاى برنامهریزى شده، قابل پیشبینى (منظورم خود رفراندوم است، نه نتیجهاش) وقتى نتایج متفاوتى میدهد چگونه بازارها را به هم میریزد. گذشته از مورد یک، وجود حساسیت بالا در بازارهاى جهانى هم به عنوان علت دیگر مطرح است.
حساسیت در بازارهاى جهانى بالا است. ایستایى اقتصادى در جهان کماکان فراگیر است و میتواند یک موج رکودى در بازارهاى جهانى ایجاد کند. بنابراین هر تحولى میتواند اثر دومینووارى را در اقتصاد جهانى ایجاد نماید. این مساله لازم است توسط دولت، موسسات دولتى و شرکتهاى خصوصى مورد توجه قرار گیرد. آن هم این است که اوضاع اقتصاد جهان خوب نیست. احتمال اینکه اقتصاد جهانى بتواند مسایل خود را با روشهاى متعارف حل کند بسیار کمتر از وقوع بحرانهاى مالى است.
دیدن این مساله و نشان دادن این پدیده در استراتژیها، چه در سطح شرکتى و چه در سطح کشورى، بسیار اهمیت دارد. دیدن آینده نگاه ما را به زمان حال واقعبینانهتر میکند.
٣- جدایى انگلستان یک حرکت بود که پشت آن بیانگر وجود بحران سیاسى در اروپا است. این مساله از آنجا مهم است که انگلستان با این کار میخواهد خود را از بهمریختگىهاى سیاسى اروپا کنار بکشد. به نظر میرسد که مساله را خوب دیدهاند. مخصوصا اینکه وضعیت اقتصادى انگلستان از مجموعه اروپا بهتر است.
این مساله به ما خاطرنشان میکند که یورو در میانمدت (دوره دو یا سه سال) یک پول ضعیف خواهد بود و بنابراین استفاده از آن براى خرید و عدم استفاده از آن براى فروش میتواند در میان مدت اثربخش باشد. طبیعى است که داریم بحث احتمالات را میکنیم، ولى به نظر من احتمال این پدیده بسیار بالا است و بانکهاى بزرگ جهان و مخصوصا بانکهاى اروپایى هم از این موضع دفاع میکنند.
۴- جدایى انگلستان از اتحادیه اروپا به عنوان یک سیگنال از وجود ایستایى (stagnation) اقتصادى فهمیده شده است و به همین دلیل بود که قیمت کالاها پایین آمد. از آن گذشته بازارهاى مالى جهان از این جدایى حضور ریسک بیشترى را فهمیدند و به همین دلیل بود که تقاضا به شدت هم براى طلا و هم براى ین بالا رفت. فهم این مسأله براى سیاستگذارى اقتصادى براى کشور بسیار مهم است. مثلا سریعترین نتیجهاى که می توان گرفت این است که نفت به این سادگى بالا نمىرود و اگر بالاتر هم برود قدرت حفظ خود را ندارد. گذشته از این مساله گستردگى ایستایى اقتصادى در جهان یکبار دیگر به ایران این پیام را میدهد که براى ارزآورى کشور، به جز درآمدهاى نفتى، باید کارى کرد. هرچند که صادرات غیرنفتى در شرایط امروز جهانى خیلى ساده نیست، ولى چاره کار همینجاست؛ یا از این تحولات دولت باید بداند که در مسیر انقباض قرار دارد و بهترین کارى که میتواند بکند مدیریت هزینه و مدیریت نقدینگى است.