اجتماعی و فرهنگی

لزوم پوست اندازی در رویکرد شورایاری محلات

(به قلم فرشید اسحاقی مدیر روابط عمومی شهرداری منطقه ۴)

انتخابات محلی شورایاری ها در تهران برای پنجمین بار برگزار و نتایج آن به تایید نهایی رسید تا آغازی دوباره برای مشارکت دادن شهروندان در اداره امور شهر شکل گیرد. آغازی که با بهره گیری از تجربه چهار دوره گذشته فعالیت شورایاری ها نیاز جدی به بازنگری و پوست اندازی در رویکرد فعالیت های شورایاران احساس می شود. اکنون با گذشت چهار دوره از فعالیت شورایاری ها این سوال جدی مطرح است که چرا ایده مشارکت شهروندان در اداره شهر و انتخاب شورایاری ها به عنوان نمایندگان محلی برای ایجاد ارتباط مستقیم با مدیران شهری و اعضای شورای شهر و انتقال نیازها و خواسته های مردم، دچار انحراف و اثرگذاری لازم شد و نتوانست آنچنان که باید شورایاران را به بازوهای اجرایی مدیریت شهری تبدیل کند؟شاید جواب این سوال را می توان در مراحل شکل گیری شورایاری ها جستجو کرد. در ابتدا ایده طراحان شورایاری ها این بود که این مجموعه به عنوان بازوهای اجرایی در دل محله ها به صورت مستقل و بدون وابستگی مالی نظارت خود را برعملکرد مدیران شهری و شهرداران مناطق از یک سو و از سوی دیگر به عنوان پل ارتباطی بدون واسطه مدیران با مردم فعالیت خود را آغاز کنند.بر همین مبنا برای ایجاد فضایی برای گردهمایی شهروندان محله ها، سراهای محله ها با این هدف راه اندازی شد و به نوعی شهرداری تهران ابزارهای مورد نیاز شورایاری ها را فراهم آورد تا با ایجاد این فضاها امکان اداره شهر با مشارکت شهروندان بهتر و بیشتر میسر شود.

هر چند قرار بود تا سراهای محله ها با مدیریت شورایاری ها و مدیران فرهنگی محلی به صورت مستقل اداره شود اما نه تنها در طول ۱۶ سال اخیر سراهای محله مستقل شدند، بلکه وابستگی مالی این مجموعه ها و نیروهایی که در آن فعالیت می کنند، باعث شد تا به زیر مجموعه های شهرداری تهران افزوده شده و بخش مهمی از بودجه شهر را برای تامین هزینه های خود اختصاص دهند.اما رویکرد دیگری که در این میان باید بررسی شود، این است که نگاه سیاسی به اداره شهر تهران باعث شد تا همان رویکردی که به عنوان بزرگترین ضعف مدیریت شهری در دهه های اخیر از آن یاد می شود، به مجموعه های کوچکتر مدیریتی و نظارتی مانند شورایاری ها نفوذ کند و از این زمان شد که شورایاری ها از مسیر اصلی و اهدافی که برای آنها در نظر گرفته شده بود، منحرف شدند و مشکلاتی را به وجود آوردند.البته در این میان باید از اعضای شورایاری هایی که خالصانه برای مردم خدمت کردند و مسائل و مشکلات را به گوش مدیریت شهری رساندند، باید به نیکی یاد کرد. اما در مجموع نفوذ مسائل سیاسی و کسب موقعیت های اجتماعی و اقتصادی در محله ها از یک سو و از سوی دیگر لابی های پشت پرده باعث شد تا نه تنها مشکلات محله ها حل شود، بلکه به پیچیدگی های اداره شهر تهران بیفزاید.باید پذیرفت کرد که شورایاری ها در طول یک دهه اخیر از مسیر اصلی خود منحرف شدند، اما با وجود این مشکلات نمی توان این موضوع را انکار کرد که برای اداره کلانشهر بزرگی مانند تهران حذف شورایاری ها شدنی نیست و باید با تغییر رویکرد اساسی، مسیر حرکتی این نهاد مردمی را به ریل اصلی بازگرداند.

اکنون باید با شناسایی نقاط ضعف و قوت این نهاد مردمی، بنای شورایاری ها یک بار دیگر از ابتدا به درستی آجر چینی کرد. به همین دلیل تغییر رویکرد شورایاری ها به کنشگران اجتماعی که طیف بسیار وسیع تری از شهروندانی که تمایل به مشارکت در اداره شهر تهران را دارند، می توانند وارد این وادی شده و از ایجاد یک انحصار در این مجموعه کوچک مدیریتی در محله ها جلوگیری شود. مشارکت مردم در اداره محله و در بعد بزرگتر شهری که در آن زندگی می کنند، هم می تواند منجر به طبقه بندی نیازها و خواسته های شهروندان بر اساس هویت، فرهنگ و موقعیت جغرافیایی محله ها شود و هم با بالا بردن میزان مشارکت اجتماعی مردم، اعتماد اجتماعی را به عنوان یک تحفه ارزشمند برای مدیریت شهری(اعم از شورا و شهرداری) به ارمغان بیاورد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا